مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

مدیریت وبلاگ

تقویم ساعت

نویسندگان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلاله های نور» ثبت شده است

گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۶
یاسین

                                                                

باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه حجب و حیا
دختری که دم او هیبت مولایی داشت

بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۲
یاسین


                                                            ولادت حضرت زینب (س)

تو کیستی نایبة الحیدری
فاطمه را فاطمه ی دیگری

دوازده امام معصوم را
عمّه ای و دختری و خواهری

تو در مقام صبر و حلم و رضا
خدا گواه است که پیغمبری

تو زینبی زینت اُمّ و ابی
تو افتخار پدر و مادری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۷
یاسین

یا زینب ( س)

یادش به خیر روز و شبم با حسین بود
ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود

پا تا سر ِ عقیله سراپا حسین بود
وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود
 
ما تار و پودِ رشته یِ پیراهن همیم
یعنی من و حسین،حسین و من ِ همیم
 
دور از تو هست ولی دست از تو بر نداشت
خسته شده ست ولی دست از تو برنداشت
از پا نشست ولی دست از تو برنداشت
زینب شکست ولی دست از تو برنداشت
 
مانند من کسی به غم و رنج تن نداد
آه و غمی چنین به دلِ پنج تن نداد
 
یادش به خیر بال و پرش میشدم خودم
سایه به سایه همسفرش میشدم خودم
یک عمر مادر و پدرش میشدم خودم
جایِ همه فدایِ سرش میشدم خودم
 
نام ِ حسین حکم ِ قسم را گرفته بود
یک شب ندیدنش نفسم را گرفته بود
 
یادم می آید آینه رویِ حسین بود
اشکِ دو چشمم آبِ وضویِ حسین بود
هم پنجه هام شانه ی موی حسین بود
هم بوسه های زیر ِ گلوی حسین بود
 
یادم نرفته نیمه شب از خواب میپرید
یادم نرفته تشنه لب از خواب میپرید
 
ماندند کربلا کس و کاری که داشتیم
آتش گرفت دار و نداری که داشتیم
بی سر شدند ایل و تباری که داشتیم
از ما گرفت کوفه قراری که داشتیم
 
یک روز خانه یِ پدر ِ من شلوغ بود
یادش به خیر دور و بر ِ من شلوغ بود
 
جای سلام سنگ به من پرت کرده اند
از پشت بام سنگ به من پرت کرده اند
زنهایِ شام سنگ به من پرت کرده اند
شاگردهام سنگ به من پرت کرده اند
 
داغت نشست قلبِ صبور مرا شکست
زخم ِ زبانِ شام غرور مرا شکست
 
حالا فقط به پیرُهنش فکر میکنم
میسوزم و به سوختنش فکر میکنم
دارم به دست و پا زدنش فکر میکنم
بسکه به نیزه و دهنش فکر میکنم ...
 
با روضه ی برادرم از هوش میروم
با ضجه هایِ مادرم از هوش میروم
 
از هر که تازه آمده از راه نیزه خورد
گَهگاه سنگ، گاه لگد، گاه نیزه خورد
شد نوبت سنان، دهن ِ شاه نیزه خورد
در کُل هزار و نهصد و پنجاه نیزه خورد
 
آنقدر سنگ خورد که آئینه اش شکست
در زیر ِ نعل ها قفس ِ سینه اش شکست
 
وای از محاسن تو و انگشتهای شمر
وای از لب و دهان تو و جای پای شمر
گیسوی من فشرد، به کفِ ضربه های شمر
مثل تن تو خورد به من چکمه های شمر
شاعر : جواد پرچمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۳
یاسین

اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - جواد محمد زمانی

تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا

دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا

هر طرف رایحه باغ تجلی دارد

به گمانم سحر آینه زار است اینجا

بالهایی که ملائک به طواف آوردند

وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا

هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده

نکند منطقه ی باز شکار است اینجا

بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم

نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا

تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست

صلوات است که شایان نثار است اینجا

این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا

هرچه داریم نثار تو کریمه بادا

در تماشای جلال تو ادب باید داشت

ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت

در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست

جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت

کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد

وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت

عاقل از درک حظور تو به عجز افتاده

به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت

همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است

سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت

آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی

خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی

لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست

جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست

در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی

یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست

آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد

داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست

پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد

آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست

عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند

کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست

آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما

حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست

از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم

که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست

حرمت جلوه توحید دمادم دارد

قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد

جواد زمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴
یاسین

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

عطر گلهای بهشتی همه جا پیچیده

خانه فاطمه چون خلد برین گردیده

گل لبخند به لبهای حسین افتاده

حق به لیلا پسری شبه پیمبر داده

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

این پسراشبه خلق است به اوصاف رسول

دیگر از نام علی نیست تهی خانه تو

اسم زیباش بود زینیت کاشانه تو

خلق پیغمبری اش رونق اسلام شود

همه ی حسن در او کامل و اتمام شود

قد و بالاش دل خسته ی تو شاد کند

روی زیباش جهان را علی آباد کند

صوت قرآن علی جان به خلایق بخشد

عمر جاوید به هر عاشق صادق بخشد

در شجاعت مثل کامل جدش حیدر

این علی در عظمت هست علی اکبر

تا که مشتاق شدی رویت پیغمبر را

به تما شا بنشین روی علی اکبر را

این علی هدیه ای از خالق سرمد باشد

یادگاری زکمالات محمد (ص) باشد

یا علی ابن حسین بن علی ای آقا

مرحبا ، بر همه خوبان جهان فخر نما

رخ تو آینه ی دلبری پیغمبر

قد و بالای تو تصویر صفات حیدر

در همه نسل بشر تو مثل اعلایی

چه بگویم ؟ تو رسول و علی و زهرایی

تو نه تنها صفت حیدر و طاها داری

« آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

تو به خوبی و صفا یوسف یوسف هستی

از صفات علی و خلق محمد (ص) مستی

*****

پدرت دروجنات تو نبی می بیند

مادرت از حرکات تو علی می بیند

همه اهل حرم مات کمالات تواند

عاشق صوت خوش و محو بیانات تواند

هر که را میل به دیدار پیمبر باشد

به تماشای تواش شوق فزونتر با شد

زینب از دیدن تو چشم نمی پوشاند

گویی از زلف تو اسرار مگو می خواند

پدرت عشق به ره رفتن تو می ورزد

می کند سیر، تماشا و گهی می لرزد

توگلی ازچمن کوثر و احمد هستی

حاصل عمر حسین ، عین محمد (ص) هستی

                                                    شاعر : عارف


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۰
یاسین

تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن
محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی

مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این
ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این
دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟
شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم
حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم
****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۷
یاسین

خوش آمدی دلبر لیلا

ای اهل سماوات بریزید ستاره
میلاد محمّد شده تکرار دوباره
امشب همه والشمس بخوانید
از پارۀ دل گل بفشانید
یوسف زهرا علی اکبر
خوش آمدی علی‌اکبر
****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۰
یاسین