مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

مدیریت وبلاگ

تقویم ساعت

نویسندگان

۱۱۲ مطلب توسط «یاسین» ثبت شده است


درد گناه

عمری تباه کردم عمر گرانبهارا

دیدم ره درست و رفتم ره خطارا

دشمن مرا صدازد از دوست غافلم کرد

دنبال غیر رفتم گم کردم آشنارا

درسینه آه دارم درد گناه دارم

جز توبه نیست درمان این درد بی دوارا

هم مرگ پیش پاو هم عمر رفته از دست

یارب ببخش مارا یارب ببخش مارا

گیرم زدر برانی در پشت در بمانم

غیراز در تو دارم یاسیدی کجارا

من برده ام همیشه کوه گناه بردوش

تو کرده ای هماره با بنده ات مدارا

از خویش نا امیدم لا تقنطوا شنیدم

یأس مرا گرفتی دادی به من رجارا

هرکس زپادر افتد بردامنی زند چنگ

ای خاندان عصمت  من دامن شمارا

میثم تمام عالم آرند سر به سجده

هرکس گرفته خاکی تو خاک کربلا را

                                                     استاد حاج غلامرضا سازگار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۵
یاسین

هوالحق

بر در این خانه با دست تهی در می زنم

بی پرو بالم خدارا تا کجا پر می زنم

گریه کرد و یاعلی گفت و به کامم ریخت شیر

بوسه از روی ادب بر پای مادر می زنم

خاک راه دوست را برچهره سازم آبرو

سنگ آل الله را بر سینه و سر می زنم

گرمی جنت بجوشد اززمین و آسمان

من فقط زهرائیم ساغر زکوثر می زنم

هرکسی دارد پناهی هرکسی کوبد دری

من امیر المؤ منین را حلقه بر در می زنم

عبد فرمان اگر سلمان او فرمان دهد

دل به دریا می سپارم پا درآذر می زنم

بارها در می زنم گر بر رویم در وانشد

بار یگر بار دیگر بار دیگر می زنم

از دل گهواره تا تابوت ذکرم یا علی است

دم زحیدر دم زحیدر دم زحیدر می زنم

تا بپوشد در صف محشر سیاهی مرا

رنگ بر پرونده ام از خون اصغر می زنم

خاک راه میثم خرما فروشم میثمم

                                            دم زاهل البیت حتی روز محشر می زنم


                                      استاد سازگار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۱
یاسین

اشعار ولادت امام رضا (ع)
دوباره مادر احمد پیامبر زاده
و یا که بنت اسد حیدری دگر زاده

و یا که فاطمه شبّیر یا شبر زاده

یم وسیع ولایت مگر گهر زاده

ستاره ی فلک موسوی قمر زاده

که نجمه بر پسر فاطمه پسر زاده

نگاهدار زهر چشم بد، خدایش باد

رضاست این! پدر و مادرم فدایش باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۰
یاسین

شعر مدح و ولادت امام رضا (ع)ــ یوسف رحیمی

از عالمی بریدم و اینجا رسیده ام

یک عمر بال و پر زدم اما رسیده ام

 

این قطعه با تمام زمین فرق می کند

انگار من به عرش معلّی رسیده ام

 

با قلب من تمام حرم حرف می زند

شاید دگر به عالم معنا رسیده ام

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰
یاسین

بوی سیب

همیشه از حرمت بوی سیب می آید

صدای بال ملائک عجیب می آید

سلام!ضامن آهو!دل شکسته ی من

به پای بوس نگاهت غریب می آید

نگاه زخمی تو تا بقیع بارانی است

مگر ز سمت مدینه طبیب می آید؟

به پای درد دلت ای غریبه ی تنها

علی ز سمت نجف عَن قریب می آید

طلای گنبد تو وعده گاه کفتر هاست

کبوتر دل من بی شکیب می آید

برات گشته به قلبم مراد خواهی داد

چرا که ناله ی«اَمَّن یُجیب» می آید

(یوسف رحیمی)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۶
یاسین

یا امام رضا(ع)

رَبَنا آتِنا... محبت او

رَبَنا آتِنا... ولایت او

سائلم سائل امام رئوف

تشنه ام تشنه ی کرامت او

قصد کردم که این شب عیدی

بروم ساعتی زیارت او

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۱
یاسین

مدح امام رضا (ع)

گوشه ای از صحن تو هرکه غزل خوان میشود
فارغ از هر های و هو سرمست اوزان میشود

گوشه ی چشم پر از مهر تو سعدی پرور است
شاعر تو صاحب چندین "گلستان" میشود

ریسه ای از ماه و خورشید و ستاره میکشم
باز هم سرتاسر مشهد چراغان میشود

در شب میلاد تو همواره باید شاد بود
هرکسی که غیر ازاین باشد پشیمان میشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۹
یاسین

اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - جواد محمد زمانی

تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا

دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا

هر طرف رایحه باغ تجلی دارد

به گمانم سحر آینه زار است اینجا

بالهایی که ملائک به طواف آوردند

وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا

هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده

نکند منطقه ی باز شکار است اینجا

بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم

نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا

تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست

صلوات است که شایان نثار است اینجا

این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا

هرچه داریم نثار تو کریمه بادا

در تماشای جلال تو ادب باید داشت

ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت

در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست

جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت

کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد

وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت

عاقل از درک حظور تو به عجز افتاده

به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت

همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است

سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت

آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی

خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی

لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست

جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست

در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی

یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست

آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد

داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست

پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد

آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست

عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند

کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست

آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما

حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست

از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم

که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست

حرمت جلوه توحید دمادم دارد

قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد

جواد زمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴
یاسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۹
یاسین

امام صادق(ع)-شهادت


بوی غربت همیشه می آید

از سر قبر بی چراغ کسی

دل شهر مدینه میسوزد

با تب شعله های داغ کسی

 

جان عالم فدای قبری که

غیر خورشید سایبانش نیست

نه ضریحی نه سقف آینه ای

بر سرش غیر آسمانش نیست

 

دل من باز روضه میخواند

روضه ی غربت شقایق را

روضه ی حرمت و شکستن آن

روضه ی گریه های صادق را

 

روضه ای را که باز میخواهند

پر پروانه را بسوزانند

اصلاً انگار عادت اینهاست

نیمه شب خانه را بسوزانند

 

داغیِ سینه میکند باور

با نفس هاش آه سردی را

خاک این کوچه ها نمی فهمند

غربت اشک پیرمردی را

 

پیرمردی که سوز آتش را

ساکت و بی کلام حس میکرد

پیرمردی که درد غربت را

مثل نبضش مدام حس میکرد

 

وحشیانه هجوم آوردند

کودکت داشت ناله سر میداد

وسط کوچه دست بسته تو را

تا کشیدند امامه ات افتاد

 

بی عبا ، قد خمیده ، چون زهرا

پا برهنه ز خانه ات بردند

ای محاسن سپید آل رسول

خون دل اهل خانه ات خوردند

 

بین آن کوچه ای که باریک است

چه غم گریه آوری داری

از زمین خوردن تو فهمیدم

بی کسی، ارث مادری داری

 

ارث آن مادری که در کوچه

صورتش در هجوم سیلی بود

بعد آن ضربه سخت وا میشد

پلکهایی که شد سیاه و کبود

 

ولی آقا خیالتان راحت

بین آن کوچه ظلم باطل شد

معجر مادر زمین خورده

بین صورت و دست حائل شد

***

از سایت بی پلاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۹
یاسین

امام صادق(ع)-شهادت

چشم وقتی آرزوی اشک نم نم میکند

میرود اول بساطش را فراهم میکند

میرود اول سراغ روضه ای جانسوز و بعد

از دل خود التماس یک جهان غم میکند

مینشیند گوشه ای زانوی غم میگیرد و

صحبت از هرچیز غیر از اشک را کم میکند

روضه بسیار است اما چشم تارم روضه ی

پیرمردی با دل خون را مقدم میکند

روضه میخواند ز قبر بی چراغ و زائرش

آرزوی سنگ قبر و صحن و پرچم میکند

میکشد طرحی شبیه گنبد شاه نجف

گنبد و گلدسته ای زیبا مجسم میکند

آتش افتاده بجان در دوباره شعله اش

صحنه را در پیش چشم خلق مبهم میکند

سن بالا پابرهنه در پی مرکب یقین

قامت یک پیرمرد زار را خم میکند

باز دستی در طناب و باز هم زخم زبان

یادی از دست کبود عمه اش هم میکند

لقمه نانی نیست اینجا ضعف دارم عمه جان..

گشنگی حال مرا بدجور درهم میکند..

قافله دیگر زهم پاشیده شد اما سنان..

باز با شلاق و با سیلی منظم میکند..

حرف یک طفل سه ساله آمد و بی اختیار

باز قلب عاشقم یاد محرم میکند

روضه را از داغ تو کرب و بلایش میکنم

حق بی بی را شب سوم ادایش میکنم

***

از وبلاگ شعر شاعر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۵
یاسین


مسئول کانون مداحان استان مرکزی پاسخ داد:

شخصیت معنوی یک مداح چگونه باید باشد؟


مسئول کانون مداحان استان مرکزی معتقد است که دشمن‌ستیزی، تفکر و تعقل از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت معنوی یک مداح و ذاکر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است.


حاج محمدهادی طیبی در گفت‌وگو با خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع‌رسانی حج به کربلای معلی با بیان این مطلب گفت: برای شناختن نماد شخصیتی یک مداح، اول باید به آسیب‌های مداحی، وظایف یک مداح و آموزش‌های مورد نیاز او بپردازیم.


وی با اشاره به فرمایش رهبر معظم انقلاب که می‌فرمایند «ما باید خودمان از درون پالایش بشویم» درباره آسیب‌های مداحی اظهار داشت: استاد ندیدن، خودسر بودن، ناآشنایی با احکام و معارف اهل بیت علیهم‌السلام، احساسی عمل کردن هنگام اجرای برنامه به نحوی که عمل آنان دور از شأن ائمه باشد، اغراق و بزرگنمایی، استفاده نکردن از اشعار و قصایدی با مضامین کرامت، شجاعت، دشمن‌ستیزی، نداشتن معرفت نسبت به ذوات مقدس اهل بیت و استفاده از واژگان زننده و نامتناسب از مهم‌ترین آسیب‌های جریان امروز مداحی ماست.


این مداح بعثه مقام معظم رهبری در کربلای معلی، با بیان این جمله مقام معظم رهبری که می‌فرمایند:‌ «حفظ و تقویت و پالودن و پیراستن و جهت دادن و هدایت این، بر عهده‌ کسانى از برگزیدگان سلسله‌ محترم مداحان است» گفت: بزرگان و به تعبیر رهبر انقلاب، برگزیدگان مداحی باید جوانان را با آموزش‌های مورد نیاز یک مداح آشنا کنند.


وی در خصوص این آموزش‌ها افزود: دانستن اخلاق مداحی، آشنایی با احکام و مسائل شرعی، قرآن و ادعیه و آشنایی با ترجمه، مضامین و تفاسیر آن‌ها، مقتل و تاریخ اسلام و واقعه عاشورا، آداب و فنون مداحی، تشخیص شعر خوب و غنی از شعر ضعیف و بی‌ارزش و دانستن پایه ردیف‌خوانی از آموزش‌های مورد نیاز یک مداح است که در هر شاخه باید استاد جداگانه‌ای این آموزش‌ها را به او منتقل کند.


طیبی با اشاره به این فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که می‌فرمایند: «مداح کسى است که از زبان و حنجره‌ او، امواج نورانى و معطر مدیحه‌ دختر پیغمبر و ائمه‌ هدى علیهم‌السّلام ساطع مى‌شود و در دل مخاطب مى‌نشیند» اظهار داشت: مداح، دارای یک نماد شخصیتی است. چنان که در وجود او باید هم شعور باشد و هم شور حسینی، هم تفکر باشد و هم تعقل هم دشمن‌ستیزی باشد و هم دفاع از مظلوم، هم سوز باشد و هم اشک. در یک کلام، مداح باید نماد ادب و ایثار باشد.


مسئول کانون مداحان استان مرکزی در پایان با برشمردن وظایف اصلی یک مداح گفت: اقتدا به امام معصوم و تعظیم شعائر اسلامی، مهم‌ترین وظیفه یک ذاکر و ستایشگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام است. چون هدف قیام امام حسین علیه‌السلام، امر به معروف و نهی از منکر است و زنده نگه داشتن دین جدش، رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۳
یاسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۲
یاسین



زمان انتشار: 1394/05/17 - 06:45 |



گزارش تصویری/ حضور چشمگیر ایرانیان در دعای کمیل خیمه‌گاه حسینی


زائران ایرانی با حضور چشمگیر در خیمه‌گاه مقدس حسینی، مراسم دعای کمیل بن زیاد را پرشورتر از قبل در شامگاه پنجشنبه 15 مرداد برگزار کردند.


به گزارش خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع‌رسانی حج از کربلای معلی، با اعزام 20 کاروان جدید از کشورمان به عتبات عالیات و ورود این کاروان‌ها به شهر مقدس کربلا، مراسم دعای کمیل این هفته با حضور چشمگیر ایرانیانی برگزار شد که برنامه‌های بعثه مقام معظم رهبری در عراق را با جدیت دنبال می‌کنند.


در این مراسم، بخش شبستان خیمه‌گاه مقدس حسینی، مالامال از جمعیت بود؛ به نحوی که عده‌ای از زائران در بخش‌های دیگر خیمه‌گاه، از جمله ورودی خیمه‌گاه حضرت قاسم علیه‌السلام مراسم را دنبال می‌کردند.


حاج محمدهادی طیبی، مداح اعزامی از کشورمان، دعای کمیل این هفته را با سوز و گدازی بیادماندنی قرائت کرد.


همچنین صبح جمعه، مراسم دعای ندبه زائران ایرانی در خیمه گاه برگزار شد.


◀▶


دعای پرشور کمیل در خیمه‌گاه حسینی ـ شامگاه 15 مرداد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۵
یاسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۸
یاسین



زمان انتشار: 1394/05/14 - 10:14 |



گزارش تصویری/ سخنرانی و سینه‌زنی پرشور امروز در حرم امام حسین (ع)


برنامه سخنرانی، مداحی و نوحه‌خوانی بعثه‌ مقام معظم رهبری، امروز چهارشنبه 14 مرداد با شور و حال عجیبی در حرم مطهر سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام برگزار شد.


به گزارش خبرنگار اعزامی پایگاه اطلاع‌رسانی حج از کربلای معلی، این برنامه که همه‌روزه بعد از اقامه نماز صبح و قرائت زیارت عاشورا در جوار قتلگاه مقدس سیدالشهدا علیه‌السلام برپا می‌شود، امروز چهارشنبه به دلیل حضور طیف وسیعی از زائران ایرانی، به ویژه دانشجویان، از حال و هوای خاصی برخوردار بود.


در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن پورموسوی درباره نفوذ دشمن از راه ماهواره و ترویج فساد و فحشاء در بین جوانان مسلمان سخن گفت و به حضرت علی اکبر علیه‌السلام متوسل شد.


محمدهادی طیبی، مسئول کانون مداحان استان مرکزی نیز، مداح و نوحه‌خوان امروز حرم امام حسین علیه‌السلام بود که سینه‌زنی جوانان با نغمات وی، شور و حال پیدا کرد.


مراسم سخنرانی، مداحی و نوحه‌خوانی، همه روزه بعد از اقامه نماز صبح در مقابل قتلگاه و کنار موزه عتبه حسینی برگزار می‌شود.


◀▶


برنامه پرشور بعثه مقام معظم رهبری در حرم حسینی برای زائران فارسی‌زبان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
یاسین

یا علی (ع)
=============

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

اشک شبش به غربت روزش گواه بود

دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

عباس را به صورت بابا نگاه بود

«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

                                                               استاد سازگار
============================

 

یا هو
یا امیرالمؤمنین یا ذالنعم
 
یا امام المتقین یا ذالکرم
 
اننا جئناک فی حاجاتنا
 
لاتخیبنا و قل فیها نعم
 
ای ز نفس ما به ما اولی علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
نفس احمد! قلب قرآن! رکن دین!
 
شهریار آسمان‌ها در زمین!
 
دست حق! بازوی حق! شمشیر حق!
 
فاتح خیبر! امیرالمؤمنین!
 
دین، علی دنیا، علی عقبا، علی
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
 
معرفت گم کرده ره در کوی تو
 
حسن تصویر الهی روی تو
 
روی تو از شش جهت سوی خدا
 
چشم و دست آفرینش سوی تو
 
گوش? چشمی به سوی ما علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
حسن غیب کبریا شمع دلت
 
کعب? دل خان? خشت و گلت
 
در کنار خان? خشت و گلی
 
وسعت ملک الهی منزلت
 
ای همه پیدا و ناپیدا علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
زادگاه توست آغوش حرم
 
جای پای توست دریای کرم
 
ظرف هستی روز بذلت شرمگین
 
بحر، پیش بخششت از قطره کم
 
قطره گردد در کفت دریا علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی!

 
یا علی، اول تویی آخر تویی
 
در همه عالم فقط حیدر تویی
 
اختیار نار و جنت دست توست
 
حق و باطل را تویی داور، تویی
 
با تو باشد داوری فردا علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
تا که در دریای خون، پاکم کنی
 
تیغ عشقت کو که صدچاکم کنی؟
 
دور سلمانت بگردانی مرا
 
زیر پای قنبرت خاکم کنی
 
تا گذاری روی خاکم پا علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
بی‌تو طاعت نار سوزان است و بس
 
بی‌تو ‌تقوا کوه عصیان است و بس
 
بی تو اجر روزه و حج و جهاد
 
شعله‌های سخت نیران است و بس
 
بی‌‌تو توحید است بی‌معنا علی
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی
 
نور مهرت را به ذاتم داده‌اند
 
از ازل آب حیاتم داده‌اند
 
پیشتر از خلقت این روزگار
 
چارده فُلک نجاتم داده‌اند
 
با تو بودم آشنا تنها علی!
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 
ظلمتم؛ با یک نگاهم نور کن
 
سین? سیناییم را طور کن
 
گرچه می‌باشد سیه پرونده‌ام
 «
میثمم» با میثمم محشور کن
 
سرفرازم کن، به زهرا، یا علی
 
یا علیّ و یا علیّ و یا علی

شاعر :استاد سازگار
===========================

یا ابالحسن (ع)

باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند
گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند

مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد

چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده

آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر

آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید
چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید

باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای
ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای

سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا

پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی
زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی

دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم
اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم

کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار
گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار

کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند
می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند

یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند
یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند

وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه
وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه

وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان
وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن...

***علی زمانیان***

می رود سمت مسجد کوفه

با دلی خسته از زمانه‌ی خود

خسته از کوفیان و بی دردی
غرق اندوه بی کرانه‌ی خود
 *
می رسد با دل پر آشوبش
مرد غربت ، انیس سجاده

همدم چشمهای بارانیش
می شود چشم خیس سجاده
*
رنگ دلتنگی شفق دارد
سالها آفتاب چشمهانش

مصحف غربت و غم و درد است
صفحه صفحه کتاب چشمانش
*
گریه های شبانه‌ی او را
گونه‌ی خیس ماه می داند

شرح سی سال بی کسی اش را
دل بی تاب چاه می داند
*
سر خود را شب پریشانی
می گذارد به دوش نخلستان

می شود سوگوار چشمانش
دیده‌ی گریه پوش نخلستان

می رود سمت مسجد کوفه
تا که با عشق بی حساب شود

می رود تا محاسن خورشید
بین محراب خون خضاب شود

می رود تا که مستجاب شود
ندبه های شبانه اش حالا

می رود تا خدای خوبیها
مرتضی را بگیرد از دنیا
*
بین محراب اشک و دلتنگی
موسم آخرین سجود آمد

ناگهان مثل صاعقه ، تیغی
بر سر آسمان فرود آمد
*
سجده‌ی تیغ و ابروی خورشید
باز شق القمر شده انگار

بین محراب فرق کعبه شکافت
شب مولا سحر شده انگار
*
شوق پرواز بال و پر می زد
در تپش های چشم کم سویی

آمد از آسمان به دنبالش
بیقرار شکسته پهلویی
*
در کنار غروب چشمانش
آه سعی طبیب بی معناست

سالها بی قرار رفتن بود
بعد زهرا شکیب بی معناست
 *
راوی سالها پریشانی ست
گیسویی که چنین سپید شده

در دل کوچه های دلتنگی
سالها پیش از این شهید شده
*
هر گز از یاد او نخواهد رفت
سوره‌ی کوثر و در و دیوار

آتش و تازیانه و سیلی
غنچه‌ی پرپر و در و دیوار
*
دست او بسته بود اما دید
گل یاسش به یک اشاره شکست

در هجومی کبود و بی پروا
دست و پهلو و گوشواره شکست
*
رفت و دلخستگان این عالم
در غم غربتش سهیم شدند

و یتیمان شهر دلتنگی
بار دیگر همه یتیم شدند
***یوسف رحیمی***

دل که عاشق شود شرر دارد
آتش از حال ما خبر دارد

عاشقی قصه ای است دیرینه
که دو صد لیکن و اگر دارد

هر که مست است مثل انگور است
چون که او هم لباس تر دارد

ما که رندیم و باده نوش چه غم
گر کسی جا نماز بردارد

آن که حال مرا نمی داند
چه نصیب از دل و جگر دارد

نکشم پا ز آستانه دوست
سائلش ز آن که تاج سر دارد

لب من در ترّنم یادش
ذکر او هر شب و سحر دارد

عَجَز الواصفون عَن صفتک
ما عَرفناک حقّ معرفتک

السلام ای حقیقت ایمان
ای رسول زمین امام زمان

یا علی ای حدوث را ممکن
یا علی ای وقوع را امکان

با تو هر لحظه می شود صادر
بر خلایق ز مهدی ات فرمان

لب لعل تو چشمه احیا
چشم پاک تو چشمه حیوان

موی تو لیلة المبیت من است
کاش جای دلم شوم قربان

تویی آن شیر کز دم تیغت
دشمن و دوست می شود نهان

دشمن از ترس می رود به خفا
دوست بهر نظر شود پنهان

جای باران سر از هوا ریزد
ذو الفقارت اگر دهد جولان

شیعیان را به جای خون باشد
حبّ زوج بتول در شریان

ما همه در صفیم بذلی کن
که قبول خدا شود قربان

ماه میلاد توست ماه رجب
گاه میعاد توست در رمضان

پای بوس تو ماه ذی القعده
دست بوست محرّم و شعبان

می سزد گر محبّ تو ز شعف
دف به کف در نجف کند طغیان

هم? انبیا به وسع وجود
چیده اند از درخت تو ایمان

مصطفی نیز در میان همه
شرح داماد کرده در قرآن

ای که در یک شب از کرامت خویش
در چهل خانه بوده ای مهمان

جای دارد که از نزول شما
هر پدر صد پسر کند قربان

سخت گیری مکن به سائل خویش
رد مکن این شکسته را آسان

هست روز جزا و وقت حساب
حبّ تو در صحیفه ام عنوان

بی تو جنت جهیم پر آتش
با تو دوزخ بهشت بی پایان

ای که از کعبه گشته ای ظاهر
شد در این کار نکته ای پنهان

ضلع تسبیح را شکستی تو
ز آن که تسبیح بر تو شد تبیان

بطن سبحان ربّی الاعلی
هست تقدیس زاده عمران

 
می کشم نعره از جگر شب و روز
تا نصیم شود ز حق غفران

عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حقّ معرفتک

یا علی ای امیر هر میقات
یا علی ای ظهیر فُلک نجات

این محال است که شوی موصوف
ز آن که تو برتری ز حدّ صفات

در مثل رشحه غمت دجله
در بزرگی ترنّم تو فرات

دوستانت کلیددار بهشت
عاشقان تو رشته دار حیات

جای دارد که منکران تو را
جا ببخشند در جهان ممات

ای کریم مدینه و مکّه
ای جوان مرد کوفه در خیرات

یک ابوذر کفایت است که ما
بر کرامات تو کنیم اثبات

ای که دادی به دست سلمانت
جلوه طور را به پیر برات

 
مالک اشتر تو را باید
خواند مجموعه همه ملکات

کوی آشفتگان تو مشعر
صف دلدادگان تو عرفات

همه مردم تو را به حکم بنون
جمله زن ها تو را به حکم بنات

هر یکی از نوادگان تو را
می توان خواند حاکم عرصات

همسر توست شیشه ای نازک
خاندان تو در مثل مشکات

تویی آن روزه دار تابستان
در زمستان تویی امیر صلات

در تصرف به ما ز ما اولی
صاحب مال ما ز خمس و زکات

بر تو از ما ز خالق تو درود
بر تو از ما ز فاطمه صلوات

گر درختان قلم شوند همه
آب ها گر همه شوند دوات

می سزد گر نویسم این جمله
تا قیامت به قامت صفحات

عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک

یا علی ای سرادق توحید
ای امیر فرشته در تجرید

یکی از طائفان تو افلاک
یکی از حائران تو خورشید

ما که مُردیم از جدایی تو
پس مکن این فراق را تمدید

یا علی ای قدیم تر ز قدیم
یا علی ای جدید تر ز جدید

تویی آن آفتاب لم یزلی
که به خود از وجود خود تابید

غیر تو هیج کس وجود نداشت
چشم تو وا شد و علی را دید

نخل ها را به آب دیده بند
تا که از غصه رو کنند به عید

خانه جان من ز بت پر شد
ای تبردار فتح کعبه رسید

با تو هر کس که در جدل افتاد
گردن خود نهاد زیر حدید

از پدر  می رسد پسر را فیض
از تو  دارد حسین نام شهید

می رسد از محیط بر گوشم
که همه گفته اند بی تردید

عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک

جگر اهل درد خرّم باد
دل اهل مراد بی غم باد

ماه فضل است و عارفان جمع اند
تا ابد جمعتان منظم باد

فخر حوّا از کعبه بیرون شد
باز روشن دو چشم آدم باد

پدر کعبه کعبه را بشکافت
پر بکا دیدگان زمزم باد

هر کجا طفل شیر خواری هست
آب خوردن بر او مقدم باد

کربلا خشک شد بهر حسین
چشم اهلش همیشه پر نم باد

قهر کرده فرات از اصغر
دست عباس سوی پرچم باد

روی دست پدر پسر جان داد
همه ماه ها محرّم باد

عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
***محمد سهرابی*

از چه مهمان محاسن پیر من بابای من


هرکجا که حرف هجران است با من می زنی

یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم
بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی
*
بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم
کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو

می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان
خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو
*
حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر
شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت

چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها
پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت
*
حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر
گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو

ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در
استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو
*
مادرم زهراست من هم دختر این مادرم
گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم

حرمت گیسوی من مانند موی او بود
کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم
*
نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون
رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو

هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود
ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو
*
ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه
مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود

در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم
مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود

***علی اکبر لطیفیان***

 

زخم سر

به خون شستند بیت ذات پاک حقتعالی را
الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را

چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا
چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را
شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید
محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را
بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن
خبرکن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را
الا ای داغداران علی آیید در کوفه
تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را
ز پا افتاد با رخسار خونین بت‌شکن مردی
که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را
فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی
ندیدی بر دل مجروح او زخم زبان‌ها را؟

طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود
علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را
علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش
شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را
اگر آلوده‌ای «میثم» چه غم داری علی داری
خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را

==========

حیدر نیامد

ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد

ای شب! چه شد؟ آن شمع شب تار نیامد

ای نخل! غریبی که به دامان سحرگاه

آبت دهد از دیدۀ خونبار   نیامد

ای چاه! امامی که ز سوز جگر خویش

می‌گفت به تو راز دل زار نیامد

خورشید ولایت که در اطراف فقیران

پوشید دل شب گل رخسار نیامد

فریاد برآرید ز دل، منبر و محراب!

کای مسجدیان حیدر کرار نیامد

هر شب ز غم فاطمه می‌سوخت و می‌گفت

آمد سحر و قاتل خونخوار نیامد

با اشک نوشته است به رخسار یتیمی

مادر! پدرم از پی دیدار نیامد

مظلوم‌ترین رهبر تاریخ علی بود

بی یارتر از او به جهان یار نیامد

دیدند همه فاطمه‌اش نقش زمین شد

بر یاری او یک تن از انصار نیامد

«میثم»به خدا جامعه خواب است،وگرنه

مانند علی رهبـرِ بیـدار نیـامد

شاعر : حاج غلامرضا سازگار (میثم)

اشعار شهادت حضرت علی علیه السلام

***

ای قرار ِ دلِ پریشانم

که ز دل آه میکشی گاهی

با من ِ دل پریش حرفی زن

گریه ام را اگر نمیخواهی

***

میتوانی اگر پدر وا کن

لحظه ای چشم های بسته تان

نیمه جان،جانِ من به لب آمد

با نگاهِ سر ِ شکسته تان

***

جان زینب به خاطر مادر

بار دیگر بایست بر سر پا

کوری چشم ابن ملجم ها

حال تو خوب میشود بابا

***

بعدِ مادر ندیده بودم که

موی خود ذره ای خضاب کنی

نکند قصد کردی از داغت

خانه را بر سرم خراب کنی

***

نذر کردم مُفَتِحُ الابواب

دری از روی لطف بگشاید

چه کنم هرچه میکنم آخر

سر ِ بشکسته هم نمی آید

***
با دو شیشه گلابِ چشمانم

شسته ام خونِ خشک گیسویت

یاد پهلوی مادر افتادم

با تماشای وضع ابرویت

***

چشم ِ من ردِّ خون سر را از

مسجد کوفه تا به اینجا دید

یادِ آن ردِّ خون که از خانه

تا در ِ مسجد مدینه چکید

اشعار مرثیه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام

***

بابا اتاق پر شده از بوی مادرم

وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم

دیگر خجل نباش تو از روی مادرم

فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم

از پشت در دوباره تو را می زند صدا

تا که به دست تو بدهد محسن تو را

سی سال در نبودن مادر شکسته ای

پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای

در کوفه های درد مکرر شکسته ای

از مردم و نبودن باور شکسته ای

گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر

این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر

یادت که هست مادر ما قد خمیده بود

یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود

یادت که هست محسن خود را ندیده بود

یادت که هست غنچه خود را نچیده بود

آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد

موی منم شبیه تو بابا سپیده شد

مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد

تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد

مرهم برای این دل پرپر بیاورد

تا خار را ز دیده ی تو در بیاورد

حرفی بزن که مونس تو مادر آمده

حالا که استخوان زگلویت در آمده

بابا بگو به مادرم از غصه های من

از کوفه های بعد تو و ماجرای من

از بی حسین گشتن من از عزای من

از کوفه گردی من و از کربلای من

بابا بگو که زینب خود را دعا کند

بعد از حسین زود مرا هم صدا کند

مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد

گریه برای گودی یک قتلگاه کرد

پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد

نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد

وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت

سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت

منبع: من غلام قمرم

 

اشعار شهادت حضرت علی علیه السلام

***

دیشب فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد

یک بار دیگر رخت ماتم در برم کرد

دیشب که اشهد گفتنت ذکر لبت بود

امن یجیب ورد لبان زینبت بود

دیشب ملائک هم گریبان می دریدند

فزت و رب الکعبه ات را می شنیدند

بر دوش من بگذار بار محنتت را

دیدم به چشم خود تمام غربتت را

هر شب سراغ چاه رفتی گریه کردی

یا بین کوچه راه رفتی گریه کردی

میدانم از هجران مادر پیر گشتی

اما مگر از زندگانی سیر گشتی؟

فکری به حال کاسه های شیر کردی ؟

فکری به حال کوفه ی دلگیر کردی؟

بابا مرو مانوس غم ها میشوم من

با رفتنت تنهای تنها میشوم من

رحمی کن آخر بر یتیمان پریشان

جان حسن قدری تحمل کن پدرجان

بادختر خود کمتر از این سربه سر کن

از رفتنت بابا بیا صرف نظر کن

با این وصیت ها نده دیگر عذابم

جان حسین دیگر نکن خانه خرابم

ام المصائب هستم و ام البکایم

تو هم شبیه مادرم گفتی برایم

بر روی چشم هستم هوادار حسینت

هستم همیشه مونس و یار حسینت

بابا خیالت جمع هستم تکیه گاهش

هستم شریک درد و داغ و سوز و آهش

دیگر نگو از خاطرات همسر خود

از خلعت و بقچه نگو با دختر خود

بس کن پدرجان چون دگر طاقت ندارم

باشد-کفن در زیر پایت می گذارم

حرف از کفن گفتی و دلشوره گرفتم

از پیرهن گفتی و دلشوره گرفتم

گفتی حسین و کربلا ای داد بی داد

گفتی حسین و بوریا ای داد بی داد

بابا حسین من کفن دارد ندارد

حتی کفن نه پیرهن دارد ندارد

----------


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۰
یاسین

  السلام علیک یا ابا محمد (ع) 

ای جان پاک ختم رسل در بدن، حسن
 ماه رخت چراغ هزار انجمن، حسن
 ریحانه، محمّد و دردانه علی
 چارم نفر ز سلسله پنج تن، حسن
جان جهان فدات که سلطان انبیا
 پیوسته بوده بر دهنت بوسه‌زن حسن
شیرینی کلام من از وصف مدح توست
 نَقل حدیثت آمده نقل دهن، حسن
 از غنچه دهان تو ریزد گلاب وحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۲
یاسین

حسن کریم آل الله 

دست من وعنایت تو یا کریم اهل بیت
 دیده من به رحمت تویاکریم اهل بیت

فدای این سخاوت تویاکریم اهل بیت
 عنایتی به من کن از روی وفا

حسن امام مجتبی

***

دست تودست مرتضی جودتو جود فاطمه
 هستی تو، وجود تو، کل وجود فاطمه

ای گل احمدی تویی بود ونبود فاطمه
روی تو جلوه کرده در ماه خدا

حسن امام مجتبی

***

به ماسوی نمی دهم ذره ای از محبتت
 دیده من بود به سوی دست با کرامتت

بده به ما صله درین شام خوش خوش ولادتت
مجلس ما به یادتو شده بپا
حسن امام مجتبی 

                                           *******


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۱
یاسین

سرود میلاد مجتبی(ع)

بربال فرشته اینگونه نوشته حسن آقای بهشته

***

درخانه زهرا، شادی شده برپا .......... زهراشده مادر، حیدر شده بابا

هنگام شعف شد، آمد گل گلها.......... گلبانگ ملائک، این نغمه زیبا

بربال فرشته اینگونه نوشته حسن آقای بهشته

***

عیداست وزمان، شادی است دوباره..........ریزد همه لحظه، باران ستاره

زهراحسنش را، بنموده نظاره.......... بانغمه شادی، خوانید هماره

بربال فرشته اینگونه نوشته حسن آقای بهشته

***

خوشبو شده یثرب، ازعطر بهاری.......... ازشوق نمانده در سینه قراری

ذکر حسن امشب بر لب شده جاری.......... بردامن گلها سرداده قناری

                          بربال فرشته اینگونه نوشته حسن آقای بهشته


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۸
یاسین