مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

نغمه سرایان استان مرکزی

مداح اهل بیت (ع) حاج محمد هادی طیبی

مدیریت وبلاگ

تقویم ساعت

نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «سلاله های نور (ع)» ثبت شده است

گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۶
یاسین

                                                                

باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه حجب و حیا
دختری که دم او هیبت مولایی داشت

بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۲
یاسین


                                                            ولادت حضرت زینب (س)

تو کیستی نایبة الحیدری
فاطمه را فاطمه ی دیگری

دوازده امام معصوم را
عمّه ای و دختری و خواهری

تو در مقام صبر و حلم و رضا
خدا گواه است که پیغمبری

تو زینبی زینت اُمّ و ابی
تو افتخار پدر و مادری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۷
یاسین

یا زینب ( س)

یادش به خیر روز و شبم با حسین بود
ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود

پا تا سر ِ عقیله سراپا حسین بود
وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود
 
ما تار و پودِ رشته یِ پیراهن همیم
یعنی من و حسین،حسین و من ِ همیم
 
دور از تو هست ولی دست از تو بر نداشت
خسته شده ست ولی دست از تو برنداشت
از پا نشست ولی دست از تو برنداشت
زینب شکست ولی دست از تو برنداشت
 
مانند من کسی به غم و رنج تن نداد
آه و غمی چنین به دلِ پنج تن نداد
 
یادش به خیر بال و پرش میشدم خودم
سایه به سایه همسفرش میشدم خودم
یک عمر مادر و پدرش میشدم خودم
جایِ همه فدایِ سرش میشدم خودم
 
نام ِ حسین حکم ِ قسم را گرفته بود
یک شب ندیدنش نفسم را گرفته بود
 
یادم می آید آینه رویِ حسین بود
اشکِ دو چشمم آبِ وضویِ حسین بود
هم پنجه هام شانه ی موی حسین بود
هم بوسه های زیر ِ گلوی حسین بود
 
یادم نرفته نیمه شب از خواب میپرید
یادم نرفته تشنه لب از خواب میپرید
 
ماندند کربلا کس و کاری که داشتیم
آتش گرفت دار و نداری که داشتیم
بی سر شدند ایل و تباری که داشتیم
از ما گرفت کوفه قراری که داشتیم
 
یک روز خانه یِ پدر ِ من شلوغ بود
یادش به خیر دور و بر ِ من شلوغ بود
 
جای سلام سنگ به من پرت کرده اند
از پشت بام سنگ به من پرت کرده اند
زنهایِ شام سنگ به من پرت کرده اند
شاگردهام سنگ به من پرت کرده اند
 
داغت نشست قلبِ صبور مرا شکست
زخم ِ زبانِ شام غرور مرا شکست
 
حالا فقط به پیرُهنش فکر میکنم
میسوزم و به سوختنش فکر میکنم
دارم به دست و پا زدنش فکر میکنم
بسکه به نیزه و دهنش فکر میکنم ...
 
با روضه ی برادرم از هوش میروم
با ضجه هایِ مادرم از هوش میروم
 
از هر که تازه آمده از راه نیزه خورد
گَهگاه سنگ، گاه لگد، گاه نیزه خورد
شد نوبت سنان، دهن ِ شاه نیزه خورد
در کُل هزار و نهصد و پنجاه نیزه خورد
 
آنقدر سنگ خورد که آئینه اش شکست
در زیر ِ نعل ها قفس ِ سینه اش شکست
 
وای از محاسن تو و انگشتهای شمر
وای از لب و دهان تو و جای پای شمر
گیسوی من فشرد، به کفِ ضربه های شمر
مثل تن تو خورد به من چکمه های شمر
شاعر : جواد پرچمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۳
یاسین

اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) - جواد محمد زمانی

تا ابد باغچه ی عطر بهار است اینجا

دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا

هر طرف رایحه باغ تجلی دارد

به گمانم سحر آینه زار است اینجا

بالهایی که ملائک به طواف آوردند

وقف برداشتن گرد و غبار است اینجا

هر طرف آهوی دلهاست به دام افتاده

نکند منطقه ی باز شکار است اینجا

بس که روشن شده از گنبد تو صبح حرم

نور خورشید کم از شمع مزار است اینجا

تحفه هایی که زمینی است کجا لایق اوست

صلوات است که شایان نثار است اینجا

این سخن بر غزل پیش ضمیمه بادا

هرچه داریم نثار تو کریمه بادا

در تماشای جلال تو ادب باید داشت

ناله ای بدرقه راه طلب باید داشت

در خور منزلت و شأن تو ذیقعده نیست

جشن میلاد تو در ماه رجب باید داشت

کوثر اسم تو شیرینی ایمان دارد

وقت نامت به دهان طعم رطب باید داشت

عاقل از درک حظور تو به عجز افتاده

به تمنای تو دیوانه لقب باید داشت

همچو پروانه اگر سوخت پر ما سهل است

سخت عمری که پی شمع تو تب باید داشت

آفرین بر تو که سر بودی و مکتوم شدی

خواهر و دختر و هم عمه معصوم شدی

لایق صحبت صبح تو به جز شبنم نیست

جز ستاره شب احساس تو را محرم نیست

در کویر آمدی از زمزمه گل رویاندی

یعنی احساس زلال تو کم از شبنم نیست

آنکه ایوان نجف گفته صفایی دارد

داند ایوان تو از مرقد مولا کم نیست

پای شیطان به شکوه حرمت باز نشد

آنکه بیرون ز بهشت تو رود آدم نیست

عشق بی حد تو را کافری اش می خوانند

کفر هم باشد اگر آخر این عالم نیست

آسمان می چکد از خواهش عرفانی ما

حالت دَرهم ما مستحق دِرهم نیست

از نسیم سحر آرامگهت پرسیدم

که لبش جز به تب بوسه بر آن پرچم نیست

حرمت جلوه توحید دمادم دارد

قبله گاه است ولی مسجد اعظم دارد

جواد زمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۴
یاسین

بسـم الله الرحمـن الرحیــم
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُۆْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ سَیِّدَهِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا أَوَّلَ الْمُۆْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَهِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَکِ بِما أَوْلاکِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ .


سخن از خدیجه ، سخن از یک دنیا عظمت و پایدارى و استقامت درراه هدف است . به حق قلم فرسایى در باره کسى که خداوند بر اوسلام و درود فرستاد ، بسى مشکل است . اما به مصداق «مالا یدرک‏کله لا یترک کله ،» به بررسى گوشه‏ هایى از شخصیت و زندگى این‏بزرگ بانو مى‏پردازیم:


شنـاسنــامه خـدیجـه (س)

حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .

نام او خدیجه و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم»می باشد.( سیمای زنان در قرآن ،ص23)

خانواده ‏اى که‏ خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏ خانوادگى و نسبت‏ هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود . پدر و مادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر و هم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد. (سفینه البحار ،ص379)


اخــلاق خـدیـجه (س)

خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند .
دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .
حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا است. 


القـاب خـدیـجه(س) قبل از اسلام

القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از:

1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده: «نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة»(بحارالانوار، ص352)؛ «نسل او از مبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد » 

2.در عصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.

3.شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند.(دارالکتب الاسالمیة ، ج2،ص207)


ازدواج خـدیـجه (س)

خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد. (بحار الانوار، ص23)

خدیجه با تلاش پیگیر و تمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهر و محبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .» (سفینة البحار ،ج1،ص379)

خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .

درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، و بسیاری از زنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند،حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش] خوانده می شد.


خصائل خدیجه (س)

خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى‏ رود . او اولین زنى‏ بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏ بن ابى ‏طالب (ع) اولین‏ مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏ مند به‏ معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏ اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏ براى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .

خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیز برترى فوق العاده ‏اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏ خواندند .

جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مى‏کشید و همیشه از ورقه ‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه ‏هاى‏ نبوت مى‏ شد . 

اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند .

نمونه ‌اى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است:

فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره/فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره

اگر تمام نعمته اى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشم ‏به چشم تو نیافتند .

دیگر خصوصیت‏ خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح ‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .

البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏ آن ناتوان است . 

چه مى‏ توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏ خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مى‏ خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏هاى ایشان‏ محزون و آزرده مى‏ شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏ کرد مگر یاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏ دید مسرور مى‏ شد»

ذهبى مى‏ گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏ زنان کامل ، عاقل ، والا ، پایبند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏ بود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا مى‏گفت‏ و بر سایر امهات مومنین ترجیح مى‏ داد و از او بسیار تجلیل مى‏ کرد. به حدى که عایشه مى‏ گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به ‏اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص) بسیار او را یاد کرد .


فضایل خدیجه (س) درقرآن و روایات

**ایمــان و فداکــاری خـدیجـه (س)

خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.

خدیجه ازعلمای دیگر یهود و نصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .

همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود. (دارالکتب الاسالمیة،ص207)

امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم . (نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص811)

خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !

خدیجه زنی است که پیامبر خدا (ص) در حق او می گوید:ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند.

آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!


**خـدیجـه (س) در قـرآن

حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.

قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.

حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم (ص) از جمله می فرماید:

«و وجدک عائلا فأغنی؛خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود» (سوره ضحی (93)، آیه 8)

این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال و بخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد. (سیمای زنان در قرآن ، ص23)


**خـدیجـه (س) در روایـات

در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .

دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم .

1. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:

«وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »«و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »( بحارالانوار ج16،ص8)

2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین ) «عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند» فرمود:

«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛» «از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه » 

3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ » « سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم » (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدمعتزلی،ج10،ص266)

پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم.


خـدیجـه (س) همسـر رسول خدا (ص) در دنیـا و آخرت

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود:

«اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء :مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة » « و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا و آلاخرة و فاطمه بنت محمد » (بحارالانوار، ج43،ص53،54)

بهشت مشتاق چهار زن است: 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)


خـدیجـه (س) در آئینه معـراج پیـامبـر (ص)

طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.

روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد...»

مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد . (بحارالانوارج43،ص216)

برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .

سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.» (بحارالانوارج16،ص7)

این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.


وصیـت حضـرت ‏خـدیجـه (س)

حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وى رفت و فرمود : اى خدیجه ، «اما علمت ان الله‏قد زوجنى معک فى الجنه‏» ; آیا مى‏دانى که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است؟!

آنگاه از خدیجه دل جویى و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد و درجات عالى بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .

چون بیمارى خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چند وصیت دارم : من در حق تو کوتاهى کردم ، مرا عفو کن .

پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیرى ندیدم و نهایت تلاش‏ خود را به کار بردى . در خانه‏ ام بسیار خسته شدى و اموالت را در راه خدا مصرف کردى .

عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این‏ دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسى از زنان قریش به او آزار برساند . مبادا کسى به صورتش سیلى بزند . مبادا کسى بر اوفریاد بکشد . مبادا کسى با او برخورد غیر ملایم و زننده ‏اى داشته ‏باشد .

اما وصیت‏ سوم را شرم مى‏ کنم برایت‏ بگویم . آن را به‏ فاطمه عرض مى‏کنم تا او برایت ‏بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى‏ گوید : من از قبر در هراسم ; از تو مى‏خ واهم مرا در لباسى که هنگام نزول وحى به تن داشتى ، کفن کنى .»

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد . پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را براى خدیجه‏ فرستاد و او بسیار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خدیجه ، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وى را به عهده گرفت . ناگهان جبرئیل درحالى که کفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض کرد : یا رسول‏ الله ، خداوند به تو سلام مى‏ رساند و مى‏ فرماید : «ایشان اموالش‏ را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده ‏بگیریم .»


آوردن کفـن از سـوی خدا برای خـدیجـه (س)

در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.

پیامبر اکرم (ص) پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.


وفـات خـدیجـه (س)

خدیجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد . رسول‏ خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاى خویش استوار ساخت . او بر خدیجه اشک‏مى‏ریخت ،دعا مى‏کرد و برایش آمرزش مى‏طلبید . آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون‏» واقع است .

رحلت‏ خدیجه براى پیغمبر (ص) مصیبتى بزرگ بود ; زیرا خدیجه‏ یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیارى به حضرت محمد(ص) احترام مى‏گذاشتند و از آزار وى خوددارى مى‏کردند .


یاد خدیجه (س)

رسول خدا (ص) با این که بعد از رحلت‏ حضرت خدیجه (س) بازنانى چند ازدواج کرد ; ولى هرگز خدیجه را از یاد نبرد . عایشه‏ مى‏گ وید : هر وقت پیغمبرخدا (ص) یاد خدیجه مى‏ افتاد ، ملول و گرفته مى‏ شد و براى او آمرزش مى‏ طلبید . روزى من رشک ورزیدم وگفتم : یا رسول الله ، خداوند به جاى آن پیرزن ، زنى جوان و زیبا به تو داد .

پیغمبر (ص) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست‏بر دست من زد و فرمود : خدا شاهد است‏ خدیجه زنى بود که چون همه از من رو مى‏ گردانیدند ، او به من روى مى‏ کرد ; و چون همه از من مى‏ گریختند، به من محبت و مهربانى مى‏ک رد ; و چون همه دعوت مرا تکذیب‏ مى‏ کردند ، به من ایمان مى‏ آورد و مرا تصدیق مى‏ کرد . در مشکلات ‏زندگى مرا یارى مى‏ داد و با مال خود کمک مى‏کرد و غم از دلم ‏مى‏ زدود .

حضرت امام صادق (ع) فرمود : «وقتى خدیجه از دنیا رفت ،فاطمه کودکى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «یا رسول الله‏امى‏» ; مادرم کجاست ؟

پیامبر (ص) سکوت کرد . جبرئیل نازل شد و گفت : خدایت‏ سلام‏ مى‏ رساند و مى‏ فرماید : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در کاخ‏ طلایى که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند ،جاى دارد .

اشعار رحلت 

چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامه عملش مُهر مِهر خاتم داشت
یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت
****************
قنوت امشب زهرا فقط شده مادر
به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر
الهی مادر یاسم غریب می میرد
غریب بود و غریبانه جان دهد آخر
****************
برای مادر ایمان سزاست گریه کنیم
و با سرشک امامان سزاست گریه کنیم
****************
مقام و منزلتش را کسی چه می داند
شریک امر رسالت همیشه می ماند
قد خمیده و موی سفید او امشب
هزار روضه برای رسول می خواند
****************
تمام هستی خود را به عشق بخشیدم
به عشق اینکه به بیت نبی است مأوایم
ولی چه زود شنیدم پس از من و احمد
حریم عشق بسوزد به دست اعدایم
****************
من آن کنیز خدایم که یار طاهایم
منم که مادر امّ الائمه زهرایم
به افتخار کنیزی مصطفی این بس
که من شریک نبی در نشاط و غمهایم

****************

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۰
یاسین

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

عطر گلهای بهشتی همه جا پیچیده

خانه فاطمه چون خلد برین گردیده

گل لبخند به لبهای حسین افتاده

حق به لیلا پسری شبه پیمبر داده

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

این پسراشبه خلق است به اوصاف رسول

دیگر از نام علی نیست تهی خانه تو

اسم زیباش بود زینیت کاشانه تو

خلق پیغمبری اش رونق اسلام شود

همه ی حسن در او کامل و اتمام شود

قد و بالاش دل خسته ی تو شاد کند

روی زیباش جهان را علی آباد کند

صوت قرآن علی جان به خلایق بخشد

عمر جاوید به هر عاشق صادق بخشد

در شجاعت مثل کامل جدش حیدر

این علی در عظمت هست علی اکبر

تا که مشتاق شدی رویت پیغمبر را

به تما شا بنشین روی علی اکبر را

این علی هدیه ای از خالق سرمد باشد

یادگاری زکمالات محمد (ص) باشد

یا علی ابن حسین بن علی ای آقا

مرحبا ، بر همه خوبان جهان فخر نما

رخ تو آینه ی دلبری پیغمبر

قد و بالای تو تصویر صفات حیدر

در همه نسل بشر تو مثل اعلایی

چه بگویم ؟ تو رسول و علی و زهرایی

تو نه تنها صفت حیدر و طاها داری

« آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

تو به خوبی و صفا یوسف یوسف هستی

از صفات علی و خلق محمد (ص) مستی

*****

پدرت دروجنات تو نبی می بیند

مادرت از حرکات تو علی می بیند

همه اهل حرم مات کمالات تواند

عاشق صوت خوش و محو بیانات تواند

هر که را میل به دیدار پیمبر باشد

به تماشای تواش شوق فزونتر با شد

زینب از دیدن تو چشم نمی پوشاند

گویی از زلف تو اسرار مگو می خواند

پدرت عشق به ره رفتن تو می ورزد

می کند سیر، تماشا و گهی می لرزد

توگلی ازچمن کوثر و احمد هستی

حاصل عمر حسین ، عین محمد (ص) هستی

                                                    شاعر : عارف


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۰
یاسین

تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن
محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی

مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این
ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این
دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟
شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم
حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم
****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۷
یاسین

خوش آمدی دلبر لیلا

ای اهل سماوات بریزید ستاره
میلاد محمّد شده تکرار دوباره
امشب همه والشمس بخوانید
از پارۀ دل گل بفشانید
یوسف زهرا علی اکبر
خوش آمدی علی‌اکبر
****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۰
یاسین