یا طفلان زینب (س)
یا
حسین (ع)
الا
اى آسمان عشق بنگر اختر خود را
بلا
گردان اصغر کن دو طفل خواهر خود را
بیا
و بر مگردان این کفن پوشان زینب را
که
نزد فاطمه بالا بگیرد او سر خود را
تو
هر جا رفتى و زینب کنارت بود و ما بودیم
ب
دنبالت بِبَر بر نى سر دو یاور خود را
بدان
غیرت ز حیدر ، رزم از عباس تو داریم
نظر
کن رزم شاگردان میر لشگر خود را
ز
نسل جعفریم و دستِ بسته روزى ما نیست
بده
اذنى که نگشائیم این بال و پر خود را
وفاى
مادر ما بعد از این بهتر عیان گردد
تو
هرگز نشنوى آه و فغان خواهر خود را
تو
میدانى که سیلى خوردن مادر چه بد دردى است
چسان
ما بنگریم آزرده روى مادر خود را
برادر حسین جان
در
حرم ماندم که مهمانم شوی
تحفه
آوردم سلیمانم شوی
گسترم
از چادر خود سفره ای
تا
میان خیمه مهمانم شوی
عشق
آموز محبت زینبم
هدیه
ای دارم که حیرانم شوند
غربت
بی انتهایی وای اگر
شعله
بخش قلب سوزانم شوی
دوست
دارم بهره مند عطر گل
از
شقایق های بستانم شوی
گلشنی
پروردم از اشکم ، خوشم
مالک
کل گلستانم شوی
دوست
دارم در حریم میکده
ساقی
بزم دو طفلانم شوی
دوست
دارم با قبول تحفه ام
مایه
ی تصدیق ایمانم شوی
رخصت
میدان به طفلانم بده
قبل
از آنکه قاتل جانم شوی
دوست
دارم شاهد جانبازی
این
دو سردار رجز خوانم شوی
در
نبردی نابرابر ، خیره بر
این
دو رعنا مرد میدانم شوی
مصحف
صبرم ز حق دارم طلب
قاری
آیات قرآنم شوی
دوست
دارم بر فراز نیزه هم
مقتدای
این دو جانانم شوی
حق
نخواهد هم نگاه این دو گل
ناظر
موی پریشانم شوی
معجر
من پرچم عشق خداست
حنجر
زینب حریف دشنه هاست